tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image مادر سلام

مادر سلام ...

بعداز رفتن نابهنگامت به پای سمیه ونعمت نشستم

مادر سمیه ونعمت بزرگ شدند گل وجودشان شکوفا شد

اما مادر خیلی زود درست زمانی که می رفت شکوفه های وجودشان ثمر دهد پرواز کردند

نمیدانم دلتنگ شما بودند یا از ما خسته بودند

اما مادر به سوی تو آمده اند مواظبشان باش

سمیه خسته سفر مشهد ونعمت خسته ی راه دور نقطه صفر مرزی است

مادر در صبح سرد زمستان 71 که رفتی تمام ما را با خود بردی

نامه ای را که بر روی گلبرگهایی از دلتنگی نوشتم...

در سکوتی زیبا آب برد...من خدا را نقاشی کردم مادر...

خدا به شکل بوسه های تو بر پیشانی من بود...

مادر من از آن آخرین بدرقه ات تا پشت دیوار بی کسی نوشتم وبغض کردم...

مادر در این سوی بی خوابی... من هرشب پر نور ترین ستاره را تو می بینم ...

شنیده ام کوله باردوران کودکی...مرا سنگ صبور خویش کرده ای مادر...

منهم در آن آیینه که داری یادگاری ... در آن هرشب تصویری از تبسم تورا می بینم

مادر... ای زیباترین احساس ... قشنگترین بنفشه...ستاره ام راخیلی وقت است که گم کرده ام...

بمناسبت سالگرد کوچ مادر


برچسب‌ها: مادر سلام

تاريخ : جمعه 7 دی 1397 | 11:50 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.