tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image سوز غم {فراق سمیــــــــــــــــــــه)
    نیستی یادت ولی در سینه غوغا میکند
همچو فریادی که طوفان شب به صحرا میکند
خاطراتت میزند هر دم به جانم سوز غم
همچو آن آتش که با خشکیده گلها میکند
بس کشیدم در دلم تصویر چشمان تو را
بودنت را دل به شب تصویر رویا میکند
عطر گیسویت چه میخواند بگوش آن نسیم ؟
با چنین دوری مرا سر مست موها میکند
تاب ، خالی مانده از جایت ، شده بی تاب تو
در نبودت تاب با پاییز سودا میکند

دل همی گوید به زاری مونس و یارم کجاست
هرچه می گویم که رفتی قلب حاشا میکند
در فراقت سینه از بس ناز خنجر می کشد
جان به لب می آیدش در سینه بلوا میکند
مانده ام تنها و عمرم را به غم سر میکنم
مرگ هم بر مردنم امروز و فردا میکند
نیست خورشیدی به روزم ، بر شبم هم نیست ماه
بی فروغت خانه شبها غصه بر پامیکند

موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهادل نوشتـــــه های مننگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: سمیــــــــــــــــــــه، فراق سمیــــــــــــــــــــه)، سوز غم

تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 | 10:50 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.