tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image ولادت حضرت معصومه(س)و روز دختر

تاریخ چشم به راه فاطمه‌ای دیگر است... انتظار به سر می‌آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را

فرا می‌گیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه(س) در فضا ی مدینه جاری می‌شود و کوثر فاطمی،

جوشیدن می‌گیرد. به کوچه باغ‌های حرم تو پناه می‌آورم و در سایه سار ملکوتی آن نفسی تازه

می‌نمایم. کنار نهر استجابت می‌نشینم و قطره‌ای می‌شوم در آبی زلال اشک‌های زائرانت، ضریح

نورانی‌ات را در آغوش می‌گیرم و از بین شبکه‌های آن، مزار مطهر تو را تماشا می‌کنم. باورم

نمی‌شود، آیا به این سادگی به زیارت تو آمده‌ام، تو که زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه

است


خجسته باد میلاد بانوی قدسیه مطهره، فاطمه معصومه علیهاالسلام  وروز دختر ، این فرشتگان

آسمانی که رحمت الهی در افلاک هستند


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: ولادت حضرت معصومه(س)و روز دختر

تاريخ : پنج شنبه 6 شهريور 1393 | 14:23 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

نعمت جان ! باز23 مرداد آمد وقصه ی تلخ رفتن تو را بیشتر از همیشه به یاد آورد .از آن روز تلخی

که  ناباورانه سفر بی باز گشت تو و درام آه واشک من با تمامی ناملایمات ومنکسرات روزگار تلخ

با تقدیری ناگوار برساحل اقیانوس حزن واندوه رقم خورد ودعای سابحان بر درگاه صاحبقران وارد

 وواسط ومقبول نگردید؛ دوسال می گذرد دوسال است که چشمانم همه جا تو را جستجو می کنند.

دوسال است که بغض ها ی  نبودن وندیدنت گلویم را میگیرند و می فشارند بدان سان که گاهی دنیا

با تمام وسعتش برایم تنگ گشته نفسه هایم در سینه حبس  ونای بالا آمدن ندارند.

دو سال نه شاید دو قرن؛


دو سال است دنیا را دنبال تو می گردم . با وجود اینکه می دانم سفرت بی بازگشت است اما دلم

بی قراروجود نازنینت وچشمانم در انتظاردیدن دوباره ات وگوشهایم شنیدن طنین صدای دلنوازت را

   به انتظار نشسته اند .

دو سال از نبودنت می گذرد و من هنوز باور ندارم رفتنت را نبودنت را .

در تمام این دو سال دلتنگی در همه احوال دلم  بهانه ات را میگیرد.گرچه میدانم که رفتنت ابدی است

ولی هیچ کس وهیچ چیز را یارای قانع کردن دل بی قرارم نیست!

در این دوسالی که تو نابهنگام رفته ای دل ساز خود را میزند و کار خود را میکند هر روز بیشتر

از دیروز  تورا می خواند وهوای دیدن روی ماهت می نماید.نمیدانم چه کنم ؟چگونه از بار

این بغض کم کنم؟

چه کنم که جایت اینقدر در لحظه هایم خالی است؟ در جمع من و این بغض بیقرار جای تو خالیست

قرار بر این بود که بر گردی نه اینکه بی خبر آوای رفتن سردهی.مردادعجیب بوی جدایی میدهد بوی

 غربت و تنهایی تمام روزهایش را در بر گرفته و من با هر نفس عمیق ؛بوی بغض فرو خورده

آسمان را حس میکنم.

 


موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های منمناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: نعمت جاندوسال دلتنگی

تاريخ : سه شنبه 21 مرداد 1393 | 21:11 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

پلک های نیمه بازش آیه های درد بود
آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

زخم فرقش، ترجمان عمق زخم سینه بود
کوفه هم مثل مدینه دشمن آئینه بود


 

علي«ع» نخستين کسي است که تسليم خداوند شد. او شجاع‌ترين مظلوم تاريخ است که

اقيانوس معنا بود.درخت تناور انسانيت و روح عريان عدالت بود. هرگز از اسلام عزيز بد دفاع نکرد

و به همين دليل، هم اسلام جاودان شد و هم علي«ع». آن ولي خدا خوب مي‌دانست که بدترين،

سهمگين‌ترين و پرخطرترين ضربه به يک موضع بد دفاع کردن از آن موضع است. آن امام همام با

ناکثين، قاسطين، مارقين و خشک سران و خشک‌انديشان مذهبي زمان خود و حتي تاريخ ‌گذراي

از آن زمان تا انقراض عالم که جلوتر از بيني خود را نديده و نمي‌بينند به مبارزه پيگير برخاست و

به دليل همين جهت‌گيري و ايستايي و پافشاري بود که آخر الامر به دست همان شخصيت‌هاي

مطرود از منظر علي(ع) در محراب عبادت به شهادت رسيد. او در خطبه 37 از نهج‌البلاغه چنين

مي‌فرمايد: «هنگامي که همه سستي ورزيدند به کار پرداختم و آن گاه که همه پنهان شدند، خود

را آشکار ساختم و چون همه در گفتار ماندند، به گشادگي سخن گفتم و گاهي که همه

ايستادند، به نور خداوند در راه تاختم. آوايم فروتر از همگان و رتبه‌ام برتر از اين و آن، در راه

فضيلت، عنان گشاده راندم و مرکب مسابقه را از همه پيش‌تر جهاندم، همانند کوهي ايستاده

بودم که هيچ تندري نتواند او را تکان دهد و هيچ گردبادي نتواند او را بلرزاند. حق نيازمندان را به

ايشان برگرداندم و از نيرومندان حق را بازستاندم. قضاي الهي را پذيرفته‌ام و فرمان او را گردن

نهاده‌ام. به خدا قسم من اولين کسي بودم که به پيامبر ايمان آوردم. در کار خود انديشه کردم و

ديدم پيش از بيعت با او، پيمان طاعت بر عهده دارم. از من براي ديگري ميثاق گرفته‌اند، که آنچه

آيد بپذيرم و دم بر نياورم.

 

شهادت مظلومانه مولود کعبه امیر عالم هستی مولای مظلوم عدالت

امیر المومنین حضرت علی علیه السلام تسلیت باد

 

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: شجاع‌ترين مظلوم تاريخ

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 27 تير 1393 | 12:52 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

سلام بر تو ای یوسف گم گشته دلها،درها همه به باغ تجلّی باز است؛ به فرصتی بی مثال

از خوش طبعیِ طبیعت. تا چشم کار می کند خجستگی است شادماني سرور؛دشت های معرفت،

 لباسی از جوانه و باروری تن کرده اند و غنچه های الفاظ محبّت، به فصاحتی گره گشا

 نمایان شده اند. موسم مبارکباد چلچله هاست،فصل نوینی از تقدس هلهله هاست

میلادت مبارک شاهزاده آزادی و عرفان؛میلادت مبارک، شاعر آخرین بیت های آفرینش

میلادت مبارک، ای سخاوت جاری در رگ های زمین، صاحب همه ما ـ صاحب زمین و زمان.

صاحب دل ها امروز تمام خیابان های دلم را چراغانی کرده ام و کوچه هایش را با نام مبارک تو

 آذین بسته ام. امروز دوباره فانوس هزار ساله انتظارم شعله ور شد و تب دیدار تو

 تاب لحظه هایم را بُرید. کاش همه، نیمه شعبان امسالمان را در خیمه سبز تو جمع می شدیم

و در سایه نگاه دلنشینت شادی حضورت را به جشن می نشستیم! سُرور لحظه هامان گرد شمع

 وجود تو رنگی دیگر می گیرد. نگاه کن! حالا سالهاست وقتی که شعبان های منتظر زندگی

مان به نیمه می رسند، عطر نام و یاد تو تمام فضای شهرمان را پر از بوی خوش

گل و اسپند و نور می کند. روز میلاد تو پس از قرن ها هنوز عطر طراوت و

تازگی را به روزهای راکد و منجمد زندگی مان ارزانی می کند

روز میلاد تو، ابتدای سعادت انسان عصر سیمان است. روز میلاد تو، بهار تمام

درختان خشکیده است و بشارت کوچ زمستان در تقویم هزاران ساله تقدیر انسان

  روز میلاد تو، ابتدای شوکت حق است در جهانی که باطل را به حق رنگ می زنند و

 حق را در پیچ و خم هزار لای باطل گم می کنند. تو تجسّم حقیقت حقّی، معیار

کرامت انسانی و نماد هیبت اهالی ایمانی

 

امسال دوباره تمام جاده های منتظر راچراغانی کرده ایم و به تمام قاصدک های شهر سپرده ایم

 که هرگاه عطر حضور تورا احساس کردند، فضای خالی دستان ما را هم پُر از بشارت ظهور کنند 

 و تمامدرختان شهر را گفته ایم برای قیامی عظیم آماده باشند؛ سخت بایستند و سبزبمانند.

به آسمان التماس کرده ایم.سجّاده هامان را رنگ اجابت بخشد و فردای فرج را برای دلهای

دردمندکند. نزدیک  به آسمان التماس کرده ایم غربت طولانی اهل ایمان را بشکند و رؤیت سیمای

نورانی تو را پس از سال ها انتظار وبی کسی جلای چشم های مشتاق و منتظر گرداند

به آسمان التماس کرده ایم این آخرین شعبان انتظار تو باشد.


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: میلاد یوسف دلها مهدی زهرا مبارک

تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393 | 23:12 | نویسنده : نبی رحیم زاده |


پرچم های سبز و سرخ، در کوچه کوچه کهکشان، با نسیم دلنواز صلوات به حرکت در می آیند 

و کاینات، منتظر آمدن کسی است که نام مبارکش را بر تارک عرش آویخته اند؛ حسین(ع)

یا حسین علیه السلام ! جشن های حقیرانه بشر، چون کارت پستالی خاکْ خورده و فرسوده، یکی

 پس از دیگری فراموش می شوند؛ اما سهم میلاد تو با گذشتِ قرن های دیگر ـ حتّی ـ ، درخشندگی

است و تازگی. بی حضورت،  دنیا روستای متروکه ای بود خوش آمدي اي سومین ستاره درخشان

آسمان ولايت و امامت سالیانی دراز پیش از تو، زمین به خود بالیده است که می آیی و پیشاپیش،

میلادآزادگی و رادمردی رابه خویش تبریک گفته است.وناگاه مشام تاریک پنجره ها ازنورانیت تو

آکنده شدوآمدی.ازآغاز پر برکت تو روشن است که مکتب سرخ عزّت،به سرانجامی سبزمی رسد.

آن بیابانهاکه بعدها ردپایعزت وآبرومندی تو بر صفحه وجودشان نقش بست،پایان که نه،شروع

سبز را جار زدنداینک نگارستان ها بیایند به تماشایی ازرعنایی قامت مناجاتت؛به نظاره یلداترین

اذکار عشق، به مشاهده حلاوت بیرون ازوصف دلدادگی ات. زیور بزم های شبانه آسمان،فرازهای

 ادعیه تو خواهد بود و حلقه هایی ازفرشتگانِ اشکِ شوق، آیات چشمان تو را در بر دارند.

دعای عرفه ای که بعدها یادگار می گذاری، درسِ شیفتگیِ انحصاری به تنهایی معبود را تعلیم می دهد.

تصمیم رهگشایی که بعدها می گیری، معیاری خواهد بود به دست بلاتکلیفی روزگارِ سردرگم.

راه هایی را نشان می دهی که ذهن سیّال مدرن را جوابگوست.

این که آغوشِ زندگی پر است از رهنمودهای تو، تحمّل پذیر می نماید و این که تمامِ عمر ما برایِ

 سجده شکر کردن کم است، اعترافی است همگانی.هر کس با افزونیِ چراغ هایی که در مکتب

 کاشته ای، روشن می شود و هر تن به فراخورِ اندیشه اش، خوشه ای از درخت تناور شناخت

رامی چیند. دستهای قدسیان،حتّی بسانِ فواره های نیاز،به سمت آسمانِ دست نیافتنیِ معرفت توست.

... و تو بالاتری از آنچه شعرها تو را پنداشته اند و برتر از آنچه که چکامه ها آورده اند.

میلاد خط سرخ عشق، سومین پرچم دار قله رفیع امامت و دیانت مبارک.


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: ولادت امام حسین

تاريخ : شنبه 10 خرداد 1393 | 23:26 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

علی(ع) زاده کعبه، خود کعبه آرزوهای تمام حق‏ جویان و حقیقت‏ خواهان است .

علی قبله عارفان و خداپرستان است. علی مصباح جمال ازلی و گوهر تابناک

الهی است که از درون خانه خدا پا به عرصه وجود گذاشت تا همگان را به

پرستش خدای کعبه فراخواند
.

تا صورت پیوند جهان بود، على بود                         تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود                  سلطان سخا و کرم و جود، على بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس                هم صالح پیغمبر و داوود، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب          هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود
مسجود ملائک که شد آدم ز على شد                            آدم که یکى قبله و مسجود، على بود
آن عارف سجاد که خاک درش از قدر                        بر کنگره‎ى عرش بیفزود، على بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن                         هم عابد و هم معبد و معبود، على بود
آن لحمک لحمى بشنو تا که بدانى                                 آن یار که او نفس نبى بود، على بود
موسى و عصا و یدبیضا و نبوت                                    در مصر به فرعون که بنمود، على بود
چندانکه در آفاق نظر کردم و دیدم                               از روى یقین در همه موجود، على بود
خاتم که در انگشت سلیمان نبى بود                             آن نور خدایى که بر او بود، على بود
آن شاه سرافراز که اندر شب معراج                            با احمد مختار یکى بود، على بود
آن قلعه‎گشایى که در قلعه خیبر                                   برکند به یک حمله و بگشود، على بود
آن گرد سرافراز که اندر ره اسلام                               تا کار نشد راست نیاسود، على بود
آن شیر دلاور که براى طمع نفس                             بر خوان جهان پنجه نیالود، على بود
این کفر نباشد سخن کفر نه این است                        تا هست، على باشد و تا بود، على بود

جلال الدین محمد بلخى (مولوى)

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: ولادت امام علی(ع)

تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393 | 18:57 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

نخستین لالۀ صبح بهارم           پیاپی سوزم از داغی که دارم


نوروز یادگار گرانبها و جاودانه ی نیاکان و پیشینیان ایران زمین، نوروز سند پرارزش وآیینه

تمام نمای تاریخ کهن  و پرافتخار چندین هزار ساله آریاییان . ونوروز جشن شادمانی و خرسندی

ملت متمدن ایران در پهنه تاریخ است.

نوروز آغاز تحول ودگرگونی است.آغاز بهار است وبهارتغییر زیبای زیستن ودگرگون شدن.

نوروز بشارت وپاسداشت نیک اندیشیدن ونیک گفتار بودن ونیک کردار بودن است.

عید نوروز ، جلوه جمال حی لایزال برزمین  وتجدید حیات طبیعت

بر تمامی ایرانیان وایران دوستان مبارک


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: عید نوروز

تاريخ : شنبه 2 فروردين 1393 | 19:20 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

عاشورا عینیت حضور وتجلّی ظهور است.  عاشورا مفسر ومکمل ونقطه اعلای  عروج است؛ اگر معراج احمد ازمسجد الحرام تامسجد الاقصی(سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی) در شبی  مایه تحیرملائک  درگاه ربوبی می گردد ؛ عروج عاشقانه  و آگاهانه وعاقلانه امام حسین(ع) از صحرای خشک وتشنه ی کربلا، که با بذل جان واهدای تمام هستی و نیستی خویش بی هیچ شک وریبی همراه است , حیرت پیامبر خاتم را وتمامی مخلوقات را برمی انگیزد وحدیث وصال را به نیکویی می سراید و عبودیت و بندگیِ ذات حق  و حرکت و قیام در راه خدا را برای تمامی تاریخ ثبت می نماید.

 عاشورا درس رهیدن ازتمامی خویش وبه سوی معشوق شتافتن است عاشورا درس نثار و ایثار در همه ابعاد و ساحتهای وجودی به همه سالکان کوی دوست و عاشقان روی محبوب است.

عاشورا آیینه تمام نمای عشق، شیدایی است که رابطه عارفانه و پیوند عاشقانه مرید و مراد و عاشق ومعشوق را به زیبایی تمام منعکس می نماید ونشان می دهد که چون راهی سرمنزل معشوق گردی عقل در مسلخ عشق قربانی می گردد وشناخت یار مبدل به شهود  دلدار می شود تاسرمشق و الگویی از کمال طلبی و جمال پرستی برای تمامی قرون گردد.

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: عاشورا تجلی ظهور است

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 20 آبان 1392 | 17:28 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

باز دلم گرفته وسخت بی قرارم ؛بی قرار رویت روی ماهت با آن لبخندهای همیشگی بر لبانت؛

برادرم ! امروز مرا به جان تو قسم دادند ؛ این است که نه من بلکه دیگران هم غروب نابهنگامت را باور ندارند .

چگونه می توان غروبت را باور کرد؟ لحظه هاي نبودنت را ؟در حالیکه هنوز عطر شامه نواز وجودت در انجماد خاطره های دوران کوتاه عمرت پیچیده .

چگونه می توان غروبت را باور کرد؟ بدان سان که هنوزخورشید وجودت تابش انوار طلوعت را کامل نکرده بود.

چگونه می توانم رخت بلند آه را در غم فراقت

بر قامت یلدای ایام بی تو نپوشانم

و حجاب  تاب وتحمّل را

بر سینه ی داغ خورده ام پاره نکنم ؟

 


موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های منمناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: غروبت را باور ندارم

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 15:9 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

 

دلم تنگ است



دلم تنگ است

دلم دیوانه وار تنگ است

بار دیگر سوار بر رخش رویاهایم،

رهسپار جاده های مه آلود

در پیچاپیچ گذر زمان

همراه با پرستوی تنها،تنها تر از من،

بار دگر اشک حسرت،گونه هایم را می فشارد

صدای تنهای جغد جاده تاریک

در گوشم می نوازد،ساز تنهایی را

رخش رویاهایم چه تند،

سم بر زمین میکوبد

چونان که حتی،

لبهایش از تشنگی ترک بر میدارد

از کنار درختان پیر

نور فانوسکی،

مرا به سوی خویش میکشاند

آری! شاید تو باشی

افسوس تو به مهمانی خدا رفته ای.

افسوس...


تقدیم به نعمت عزیزم(میثم عزیزی)

 


موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های منمناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: دلم تنگ است

تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392 | 11:45 | نویسنده : نبی رحیم زاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.