tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image غم فراغت همچنان باقی است

باز مرداد از راه رسید همان ماه شومی که رفتن تو را ودرام  آه وغم مرا رقم زد.

گرچه پنج سال ازپرواز بی بازگشتت میگذرد

 ولی غم فراغت همچنان باقی است  

 پنج  سال پیش در عصر روز نحسی ازپشت یک تنهایی سوزان و غمناک در شهرغریبه ها برای همیشه به سفررفتی .اگرچه درعنفوان جوانی

بودی و هزاران هزار آرزوبه دل داشتی،اما چه زود قلب پاکت از تپش ایستاد

 و چه زود بالهای خسته ات غرق اندوه شد

گلهای عشق وامید وآرزوهایت همه نشکفته ،پرپر شد

آخر تو  از مهر ومحبت پدر ومادر محروم بودی.ودستان پرمهرت هنوز محبت را جستجو می کرد

 

 

برادرم بعداز تـــــــــــــو

 دلم چون برگهای زرد پائیزی پر از درد است

 صدای خش خش برگهای زرد همراه تپش های قلبم آغاز می شود

روزها گذشت،هفته ها  گذشت،ماه ها گذشت، سال ها را می شمارم پس چرا تازه ای ؟

رفتنت بوی کهنگی نمی دهد ،کاش کهنه می شد غم ندیدنت

رفتی و من دلتنگ شنیدن صدایت  

چرا زود از زندگی خسته شدی تو که بسیار جوان بودی وپر ارزو.این همه شتابت برای چه بود؟

چه زود حسرت نداشتنت را تجربه ام کردی. 


موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان هامناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: غم فراغت همچنان باقی است

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1396 | 19:34 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

پاییز از راه رسید فصل رنگین کمان برگ ریزان ،پاییز با ترنم مهربانی ماه مهر آمد تا نوای مهربانی را بنوازد وبوی لبخندو درس و مدرسه و شوق کودکانه را به آرمغان آورد.

 پاییز با خود شور می آورد و قاصدکها خبر بازگشایی مدارس می دهند، درختان آماده می شوند تا با شوق، برگهای رنگارنگشان را چون کاغذهای رنگی بر سر کودکانی که مشتاقانه به مدرسه می روند بریزند و سارها بر شاخه های انبوه درختان صف کشیده اند، تا آوازهای گرمشان را بدرقه کنند

نسیم، نفس های معطرش را هر صبح بر گونه های سرخابی کودکانه شان می دمد تا خواب را در سایه های کوتاه دیوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حیاط منتظر مدرسه بدوند دیوارهای آجرنمای مدرسه را سراسر شور و شوق پر کرده است . کلاسها با آغوش باز در آستانه درها ایستاده اند تا میهمانان خود را در آغوش بکشند.

فصل پاییز نه تنها جلوه گر برگ ریزان است که شگفت ترین تصاویر هزار رنگ سبزینگی ها را قاب هستی می کند، طنین انداز زنگ مهر دانایی و توانایی، آرامشگر روان و صیقلگر ذهن، پیشگام زمستان با بیشماری قطرات بلورین باران و پولک های سپید که هیچ کدام شبیه دیگری نیست پاییز؛ رنگین کمان سبزینه خوشه های درختان و گیاهان و باد تارا جگر برگ های خزان زده، باران و بوی خاک.


موضوعات مرتبط: نگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: پاییز فصل رنگین کمان

تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 | 12:28 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

با بغضهای در گلو مانده  به خلوت بی همتای آسمان امشب نگاه میکنم .

نمی دانم خواب چرا با چشمانم دیگر بیگانه است .

یک آسمان پر ستاره و یک ماهه نیمه .

سکوت را صدای مرغ شب می شکند ، گویا او هم بی خواب است امشب .


چیزی در من مرا به این حال می خواهد ،  کدامین گناه کبیره  را مرتکب

گشته ام که نبودن وندیدن روی ماهت شکنجه من شده و چه سخت

شکنجه ایست .

چشمانم بی طاقتند که اینگونه نم نم میخوانند از دلتنگی ام .

از غمهای نهفته در میان قفسه تنگ سینه ام

به زمان قسم برادرم که باور مرگ برای من راحت تر از مرگ ناباورانه وغریبانه

توست. چه زود بار سفر را بستی رفتی

امشب چقدر من و شب و مرغ یاحق گوی شب  اندوهگینیم

مرغ یاحق گوی شب با صدایش سرود غم را می سراید  ، شب با

خلوت وسکوت و ظلماتش و 
من با اشک هایم .

 


موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های مننگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: اشکهای شبانه من

تاريخ : جمعه 1 اسفند 1394 | 1:38 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

خبری نیست ز یار
خبری نیست ز دوست
همه جا خاموش است
شهر تاریک شده
چه سکوتی اینجاست
بینِ من با دلِ افسرده و زار
نه صدای قدمی
نه حریمِ نفسی
نه نگاهی به درِ بسته و هجمِ قفسی
اوجِ گرماست ولی می لرزم از سرمای نبودنت برادرم

ﺩﻟﺘﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
" ﯾﺎﺩﺕ"
ﺭﺳﻮﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ..
" ﻗﻠﺒﻢ"
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻭ " ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ "
ﺑُﻐﻀﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ..


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهامناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: چه سکوتی است اینجا

تاريخ : جمعه 6 شهريور 1394 | 1:9 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

باز هم بیست سوم مرداد از راه رسید؛همان روز شومی که حادثه ی تلخ جدایی تورا

و درام آه واشک مرا رقم زد؛ آن غروب غم انگیزی که فریاد های تلخ من از کهکشان

 گذشت وبا بی رحمی تمام مرثیه تلخ رفتنت را سرود،تا غمهای مرا به درد ودردهایم را

به بغض وبغضهایم  را به اشک تبدیل نمود.

برادرم امسال سومین سالی است که با غم نبودنت روزگار را بسر می برم  .

 در نبود تو روزهایم    همه شب وشبهایم سرد وتاریک است. در نبود تو

   ستاره ها همه بی نور و بی رنگند،گلها همه زردند؛تما می صداها، صدای 

 بغض و اندوه اند؛و باد انگار چون من بغضی سنگین  در گلو دارد   ومن پر از

سکوت سرد غم جانفرسای هجران توأم.


واین هم شعری از استاد جلال کوهی بمناسبت غروب نابهنگام وغریبانه ات
ده فته ر شیعرم؛ له نو وا برده ى
سه ونزى وه هارم ؛ سه رده وا برده ى
تا چه و واز کردم ؛ خوه م وه ته نیا دیم
ده سى هات بى ده نگ ؛ را خودا برده ى
.....ته رجمه......
دفتر شعرم را باد برد
سبزى بهارم را خزان با خود برد
تا چشمانم را باز کردم خودم را تنها یافتم
دستى از غیب آ مد و او را براى خدا برد....

 


موضوعات مرتبط: دل نوشتـــــه های منمناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: بغض سنگین نعمت رحیم زاده

تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394 | 8:12 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد

 


چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها

 

 

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد…

سید حمیدرضا برقعی

 


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهامناسبتهـــــــــــــا

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393 | 18:42 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

سالروز شهادت حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) تسلیت باد


 

امشب ای شمع گر از دیده رود اشک رواست

که شب ماتم جانسوز ولی نعمت ماست

امشب ای شمع چو من اشک بیفشان و بسوز

خاصه بر حال غریبی که غریب الغرباست

یا رب این آه غم انگیز ز کاشانه ی کیست

یا رب این ناله ی جانسوز غریبی زکجاست

شمع بر حال پریشان غریبی گرید

که گدازان جگرش از ستم زهر جفاست

جامه ی سوگ بپوشیم که ایام غم است

اشک ماتم بفشانیم که شب های عزاست

 

شاعر: دکتر قاسم رسا          

 

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: شهادت حضرت ثامن الحجج

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393 | 11:12 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

عاشورا درس احیای سنت نبوی، عدالت علوی و صبر سبز مجتبوی و فریاد سرخ حسینی است.

عاشورا مرکز افشای یاران شیطان، نقطه مرکزی سربازی برای جبهه حق، پایگاه تمرین شهامت و

شجاعت،  مدرس تحلیل عرفانی آفرینش،  محراب شهادت و مقتل رضا به قضای ربوبی

است عاشورا سفره ی بزرگ روح انسان است ، در تداوم اعصار؛ عاشورا محتوای راستین زمان

است، در ملکوت زمین عاشورا ضربان قلب خورشید است، در سینه ی خاک. عاشورا بانگ رسای

همه ی انسانهاست، در همه ی تاریخ ، از همه ی حنجره های پاک خدایى. عاشوراآیینه تمام نماى

فریاد «هیهات منا الذلة »امام حسین است که هیچ سنگى توان شکستن آن را ندارد.عاشورا پیام

آور انقلاب سرخ علوى است که تا ستم و ستم پیشه در جهان وجود دارد، هرگز از جوش و

خروش باز نمى ایستد.عاشوراخورشید فروزانى است که ابرهاى تیره و تار ستم ، هرگز توان

پنهان ساختن آن را ندارند.


عاشورا ترتیل آیات قرآن در الواح ابدیت است.عاشورا دست نوازش انسانیت ، بر سر بی پناهان

است .عاشورا قلب تپنده دادخواهان است، در محکمه ی بشریت.عاشورا نفی همه ستم ها و

پلیدیها و پستی ها و فجورها و ظلم ها و حق کشی ها ست

عاشورا، فریادهای شورگستر پیامبران را، دوباره در گوشهای سنگین فرود آورد؛ و خون قرآن را

در قلبهای مرده جاری ساخت. عاشورا؛ جان ها و روانها را از حضور بی حاصل در عرصه ی زندگی

های مذلّت بار بیرون کشید.


موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان هامناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: عاشورا احیای سنت رسول خدا

تاريخ : جمعه 9 آبان 1393 | 19:37 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

اشک شوق زمانی بر چشمانم جاری شد در غدیر که خداوند در آخرین حجِ آخرین پیام آورش

به جبرئیلْ دستور داد تا آیه ی:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس

ان الله لا یهدی القوم الکافرین.


ابلاغ نماید..پیامبر به کاروان دستور توقف در کنار ابگیر آرام غدیر داد .گرچه غدیر آبگیری کوچک بود

اما در گستره ی تاریخ، به اقیانوسی وسیع وعمیق  مبدل گردید که امواج جوشان وخروشانش،

 طنین عدالت و صداقت و حکمت ومحبت را در گوش آدمیان نواخت. درغدیر بود که پیامبر

در واپسین روزهای عمر مبارکش بعداز شنیدن أذان وگزاردن نماز بر فراز منبری از جهاز شتر قرار

  گرفت تا پیام مهمّ و تازه الهی را به مردم برساند.

آن حضرت بعد از حمد و ثنای الهی و گرفتن اعتراف از مردم بر انجام امر رسالت و تبلیغ آن ,

دست علی(ع) را بالا برد سه بار فرمود:

 «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه؛هر کس من مولا(و رهبر) او هستم، علی مولا (و رهبر) اوست.» 

وبعد از این  ایه ی اکما ل ناز ل شد: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون

الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛

 امروز کافران از دین شما ناامید شده اند.

 بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتم را برای شما تمام کردم

و راضی شدم که اسلام برای شما دین و آیین باشد.»

ملایک همه شادمان علی بر سریر امامت تکیه زد .آری در غدیر نعمت به اتمام ؛دین به اکمال,

علی به امامت وخداوند به رضایت رسید در غدیر محمد (ص) به فرمان خالق بی همتا چراغی

به روشنایی خورشید  بر فراز راه طولانی مسلمانان  برای همه اعصار وقرون آویخت  .

عید غدیر ؛عید بزرگ مودت والفت ,عید اتمام نعمت مبارک باد


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: غدیر عید مودت والفت

تاريخ : شنبه 19 مهر 1393 | 7:3 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

عید قربان آمد و قربان رویش می روم

من گدای اویم ودایم به کویش می روم


عيد قربان، عيد خودسازي و تهذيب نفس است. عید قربان، روز ثبوت و اثبات عشق و تسلیم است؛

عید قربان عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. عید قربان رمز فداكاري و

 از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است .

عید قربان یادآور اخلاص و بندگى حضرت ابراهيم در برابر پروردگار خويش است، آن جا كه فرمان حق

براى ذبح اسماعيل صادر شد، وابراهيم آن بنده فرمانبردار خداوند آماده اجراى اين فرمان شد و

اسماعيل را به قربانگاه برد. عید قربان تجلی اوج ایمان و عشق است.

عید قربان، جلوه‌ گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان مبارک


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: عید قربان تجلی اوج ایمان و عشق

تاريخ : جمعه 11 مهر 1393 | 23:13 | نویسنده : نبی رحیم زاده |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.